صفحه اصلی › › شعرهای شنایا
 "تابستان "

تابستان و تابستان
خیلی قشنگ و زیبا
استخر می ریم به به به
خنک می شیم به به به
ما آبو خیلی دوست داریم
بذار تو آب بمونیم
شادی کنیم بخونیم


"
ماهی ها"

ماهی ها تو تنگ آب
بالاو پائین می رن
شنا می کنن، سوت می زنن، می رقصن
اگه تو آب نباشن
طفلکی ها زود می میرن



"
حمام"

شالاپ شولوپ آب بازی
شالاپ شولوپ کف مالی
حمام میریم، تمیز می شیم به به به
خوشگل می شیم ، خوشبو می شیم به به به




"
بهار"

بهار میاد بهار بهار
بدو بدو فصل بهاره
تولد شنایا جونه




"هندونه"
هندونه، سبز و قرمز
آبداره وشیرینه
پوستش چیه
خط خطی

گورخر تپلی



"سرویس مهدکودک"

بوق بوق بوق راننده
بزن بزن تو دنده
بریم به مهدکودک
آهسته و با دقت
همون که شکل قلعه ست
سفیده مثل پنبه ست





"کلاس یوگا"

امروز یوگا داریم ما
لباسامون سفیده
آدم برفی ها به صف
پشت به پشت همدیگه
پیش به سوی کلاس
با صف می ریم به اونجا
یوگا رو یاد می گیریم
تا که قوی بمونیم